امروز:
مقام معظم رهبری :
رايانه‌ها و ارتباطات اينترنتى و فضاى مجازى و سايبرى فرصت فوق‌العاده‌اى است؛ مبادا اين فرصت ضايع شود

فروتنی از جمله فضایل اخلاقی است که خدا، رسولش را به رعایت آن مأمور کرده است: وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤمِنینَ. (شعراء: 215) بال و پرت را (از روی تواضع) بر پیروان مؤمنت بگستران. پیامبر که مؤدب به ادب الهی و خُلقش قرآنی بود، همواره با وجود عظمت شخصیتش، در برابر مؤمنان فروتن بود. علی بن الحسین علیه السلام نیز چنین بود و در عین جلال و شکوه و عظمتی که در دیدگان مردم داشت، با آنان فروتن بود و می فرمود: «شتران سرخ موی (و گران قیمت)، مرا به اندازه بهره ای که از فروتنی دارم، خوشحال نمی سازد».1 حضرت همواره با بندگان خدا به فروتنی رفتار می کرد و به شخصیت انسانی آنان احترام می گذاشت. با آنکه در خاندان نبوت بزرگ شده و دانش را از پدرش به ارث برده بود، در عین حال برای ارج گذاری به علم و عالمان، گاه در درس آنان حضور می یافت. عبدالرحمن بن اردک می گوید: «علی بن الحسین علیه السلام به مسجد می آمد و مردم را کنار می زد و نزد زید بن اسلم (شاگرد خود) حاضر می شد و در حلقه بحث او می نشست. نافع بن جبیر بن مُطعم به او گفت: خدا تو را ببخشاید. تو سرور مردمانی! آیا این همه راه می پیمایی تا با چنین غلامی هم نشین گردی؟ علی بن الحسین علیه السلامدر پاسخ وی فرمود: علم مطلوب است. ازاین رو، هر جا که باشد، باید طلبید».2 و نیز آمده است که نافع به آن حضرت گفت: «تو قریش را (با همه شرافت و معروفیت) رها کرده و با غلامی از بنی عَدّی (فرزند غلام عمر بن خطاب) هم نشین می گردی».3 حتی به حضرت اعتراض شد که: «چرا با اقوام پست هم نشین می شوی».4 این نوع برخورد که نشانگر فخرفروشی جاهلی بود، نزد آن حضرت نشانه کرامت نبود، بلکه شخصیت هر فردی را نه در نژاد، بلکه در تقوا و دانش وی می جست. اعتراض کنندگان جز بر تفاخر جاهلی پای نمی فشردند و این همان نکته ای است که مالک بن انس، پیشوای مذهب مالکی بدان اشاره دارد: «نافع (اعتراض کننده)به خود می نازید، ولی علی بن الحسین علیه السلام شخصیتی بود که در دین، فضیلت و برتری داشت».5 چنین فروتنی در همه زوایای زندگی آن حضرت حتی در راه رفتن وی نیز نمایان بود، آن گونه که گفته اند: راه رفتن علی بن الحسین علیه السلامهمواره چنین بود که دستان خود را نمی گشود و دستانش از حدود رانش نمی گذشت(با کبر و غرور راه نمی رفت). چنین رفتاری برخاسته از تربیت قرآنی است؛ زیرا قرآن می فرماید: «وَ لا تَمْشِ فِی اْلأَرْضِ مَرَحًا؛ بر روی زمین با تکبر راه مرو». (اسراء: 37)



برچسب‌ها:


تاریخ : [ جمعه 1394/10/11 ] [ ] | نویسنده : [ رسول گلی زاده ]


مردان الهی، انسان ها را عیال الهی می دانند و برای خدمت به آنان شب و روز نمی شناسند و مال و ثروتشان را امانتی الهی برای حل مشکل نیازمندان می شمارند. خداوند درباره آنان می فرماید: آنان که اموال خود را شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق می کنند، مزدشان نزد پروردگار است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند. (بقره: 274) علی بن الحسین علیه السلام نیز از جمله مردان الهی بود که عشق به خدا و مناجات شبانگاهی، وی را از خلق خدا غافل نکرده، بلکه عشق به محرومان را در دلش شعله ور ساخته بود. او در این باره می فرمود: من از خدایم شرم می کنم که برادری از برادران (دینی) خود را ببینم که نیازمند باشد و از خدا بخواهم که به او بهشت ارزانی دارد، ولی خود، بخل ورزم و از مال دنیا او را محروم کنم؛ زیرا آن گاه که روز قیامت شود، به من گفته شود: «تو در دنیا برای مال و منال آن، بخیل بودی»، اگر بهشت در دست تو بود، خیلی بخیل تر از این بودی (و آن را به هیچ کس نمی دادی).


برچسب‌ها:


تاریخ : [ جمعه 1394/10/11 ] [ ] | نویسنده : [ رسول گلی زاده ]


مقام تسلیم در برابر حق تعالی از جمله مقام های ارباب سیر و سلوک از مقامات بالای سیر الهی است که پس از مرتبه رضا به قضای الهی قرار دارد و پس از مقام تسلیم، مقام شکر است. امام علی بن الحسین علیه السلام در سیره عملی خود، نمایانگر مقام تسلیم و شکر در برابر خواست الهی بود. عالمان اهل سنت در کتاب هایشان چندین ماجرا از مقام صبر و تسلیم آن حضرت نقل کرده اند. برای مثال، آمده است: «گروهی مهمان علی بن الحسین علیه السلام بودند. خادمی که سیخ های کباب در دست داشت، عجله کرد. سیخ ها از دست وی بر سر فرزند خردسال علی بن الحسین علیه السلام که زیر پله ایستاده بود، افتاد و او را کشت. امام با عجله بالای سر بچه رسید و وقتی او را مرده یافت، به جای زدن خادم، به او گفت (نگران نباش) تو عمدا چنین کاری نکرده ای. آن گاه فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم. سپس برای خاک سپاری فرزندش آماده شد».1 و نیز آورده اند که: «علی بن الحسین علیه السلام در میان جمعی نشسته بود. ناگهان صدای شیون و واویلا از خانه اش به گوش رسید. وی برخاست و به خانه خود رفت و پس از اندکی بازگشت. از ایشان پرسیدند: آیا کسی مرده بود؟ فرمود: آری، آنان از وی عذر خواستند و از صبرش شگفت زده شدند، ولی امام در پاسخ آنان فرمود: ما از خاندانی هستیم که در آنچه مورد خوشایند ما باشد و خدا به ما بدهد، مطیع اوییم و اگر ناخوشایند به ما برسد، خدای را سپاس می گزاریم».2 این بیان حضرت، نهایت مقام رضا و تسلیم، بلکه شکر در مقابل هر آن چیزی است که خدا خواسته است.



برچسب‌ها:


تاریخ : [ جمعه 1394/10/11 ] [ ] | نویسنده : [ رسول گلی زاده ]


از جمله اوصاف کمال برای انسان، برخورداری از صفت حلم و بردباری در برابر رفتار نابخردانه مردم است. دارنده چنین ویژگی، نزد مردم، عزیز و نزد خداوند، ارجمند است؛ آن گونه که خدای تعالی یکی از برجستگی های حضرت ابراهیم را آراستگی به حلم می داند و می فرماید: «إِنَّ إِبْراهیمَ لَحَلیمٌ أَوّاهٌ مُنیبٌ؛ ابراهیم، بُردبار و رئوف و فرمان بردار بود». (هود: 75) درباره حلم و بردباری و عظمت مقام عرفانی علی بن الحسین علیه السلام نوشته اند: «مردی به وی ناسزا گفت، ولی ایشان خود را به نشنیدن زد و چیزی نفرمود. آن مرد وقتی بی اعتنایی وی را دید، گفت: با تو بودم! علی بن الحسین علیه السلام نیز فرمود: من نیز گفته ات را نادیده گرفتم و چشم پوشی کردم».1 همچنین عبدالغفار بن قاسم گفته است: «علی بن الحسین علیه السلام در حال خارج شدن از مسجد بود که مردی به وی دشنام داد. نوکران و دوست داران وی به آن مرد حمله ور شدند، ولی علی بن الحسین علیه السلامفرمود: رهایش کنید. آن گاه خطاب به آن مرد فرمود: آنچه از ما بر تو پنهان مانده، بیشتر از آن چیزی است که می دانی. آیا حاجتی داری که آن را برایت برآورم؟ آن مرد شرمنده شد و به خود بازگشت. علی بن الحسین علیه السلام عبای سیاهی را که بر دوش داشت، به وی عطا کرد و به دستور حضرت هزار درهم نیز به او دادند. پس از این ماجرا آن مرد همواره می گفت: گواهی می دهم که تو از فرزندان رسول خدایی (و کرامت اخلاقی را از وی به ارث برده ای)».2



برچسب‌ها:


تاریخ : [ جمعه 1394/10/11 ] [ ] | نویسنده : [ رسول گلی زاده ]


یکی از ویژگی های بندگان خالص خداوند که مراتب سیر الی الله را پیموده اند، خشیت و انفعال درونی در برابر جلال و عظمت حق تعالی است که در نتیجه شناخت و معرفت الهی به آنان دست داده است. قرآن در این باره می فرماید: «إِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَمؤا؛ از بندگان خدا، تنها عالمانند که از او خشیت دارند». (فاطر: 28) یکی از مصداق های برجسته اهل خشیت در برابر حق تعالی، امام علی بن الحسین علیه السلامبود. تاریخ نگاران، سیره نگاران و عالمان علم رجال در کتاب هایشان با اشاره به مقام خوف و خشیت آن حضرت گفته اند: «علی بن الحسین هرگاه برای نماز می ایستاد، به خود می لرزید. وقتی از علتش پرسیدند، فرمود: آیا می دانید در پیشگاه چه کسی می ایستم و با چه کسی سخن می گویم»؟1 سفیان بن عیینه از بزرگان تابعین، درباره آن حضرت می گوید: «علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام به حج رفت و احرام بست و سوار مرکب برای حرکت آماده شد، ولی رنگ از چهره اش پرید و بر اندامش لرزه افتاد؛ به گونه ای که نتوانست تلبیه (لبیک اللهم لبیک) گوید. وقتی پرسیدند که چرا تلبیه نمی گویی؟ فرمود: «اَخْشی اَنْ اَقُولَ لَبَّیْکَ فَیَقوُلُ لِی لا لَبَّیکَ؛ می ترسم بگویم خدایا اجابت کردم و به من گفته شود اجابتی در کار نیست (و حضرت حق مرا نپذیرد)». به او گفتند: چاره ای جز گفتن تلبیه نیست. پس شروع به تلبیه کرد و ناگاه بی هوش شد و از مرکب بر زمین افتاد و حالش همواره تا پایان حج چنین بود».2 مالک بن انس بزرگ مذهب مالکی نیز می گوید: «علی بن الحسین علیه السلام احرام حج بست، ولی هنگامی که خواست لبیک گوید، بی هوش شد و از مرکب بر زمین افتاد».3



برچسب‌ها:


تاریخ : [ جمعه 1394/10/11 ] [ ] | نویسنده : [ رسول گلی زاده ]


آن حضرت در میدان بندگی خدای یکتا و معبود و معشوق خود، مصداق برجسته این کلام الهی است که اهل پرستش را چنین توصیف می کند: مردانی که نه تجارت و نه معامله ای آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمی کند. آنها از روزی که در آن، دل ها و چشم ها زیر و رو می شود، می ترسند. (نور: 37) همه رفتارهای حضرت، از حضوری پیوسته در برابر حق تعالی و دیدار محبوب و معبود حقیقی حکایت داشت؛ آن گونه که نوشته اند: «هرگاه برای نماز آماده می شد تا وضو بسازد، رنگ چهره اش دگرگون می شد. به او می گفتند: چرا چنین می شوید؟ در پاسخ می فرمود: مگر نمی دانید در پیشگاه چه کسی می ایستم».1 امام باقر علیه السلام درباره پدرش چنین می فرماید: هیچ گاه برای وضو گرفتن از کسی کمک نمی گرفت، بلکه همواره پیش از خواب، آب از چاه بیرون می کشید و در خمره می ریخت. وقتی برای نماز شب به پا می خاست، نخست مسواک می کرد، سپس وضو می ساخت و به نماز می ایستاد. هر آنچه از نمازهای مستحبی در روز از وی فوت شده بود، در شب به جای می آورد، ولی به من می فرمود: ای فرزندم! بر شما لازم نیست همچون من باشید (و چنین نماز فراوان بخوانید)، بلکه برای کسی که خود را به کار نیکی عادت داده، لازم است بر آن مداومت کند. بدین جهت بود که هرگز در سفر و حضر، نماز شب را ترک نمی کرد.2


برچسب‌ها:


تاریخ : [ جمعه 1394/10/11 ] [ ] | نویسنده : [ رسول گلی زاده ]


بیشتر کسانی که آن حضرت را از نزدیک دیده و با وی آشنا شده بودند، وی را به افضلیت توصیف کرده اند. زید بن اسلم، فقیه معروف مدینه که افزون بر شماری از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آلههمچون جابر بن عبدالله انصاری، انس بن مالک و عبدالله بن عمرو، تابعین بی شماری را نیز دیده و از آنان دانش آموخته بود، درباره امام سجاد علیه السلاممی گوید: در میان اهل قبله (مسلمانان) با کسی همچون علی بن حسین هم نشین نشدم و در میانشان همچون او هرگز ندیده ام.1 ابن شهاب زهری که پیش تر مطالبی از وی نقل شد، درباره امام سجاد علیه السلام می گوید: «ما رأیت قرشیا افضل من علی بن الحسین؛ از نژاد قریش کسی را افضل از علی بن الحسین ندیدم».2 سفیان بن عیینه، استاد احمد بن حنبل و ابن ادریس شافعی درباره آن حضرت می گوید: «ما رأینا قرشیا افضل منه؛ در میان قریش افضل از او ندیده ایم».3 احمد بن حجر عسقلانی شافعی، درباره آن حضرت می نویسد: «علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب الهاشمی زین العابدین ثقة، ثبت، عابد، فقیه، فاضل مشهور».4 ابن حبان بُستی می گوید: «علی بن الحسین علیه السلام از فقهای اهل البیت و از افاضل بنی هاشم و از عُباد شهر مدینه بوده است».5 اقتضای چنین ویژگی هایی آن است که مردم به او روی آورند و تنها وی را به عنوان رهبر و امام جامعه برگزینند؛ زیرا کسی که افضل از همه است، باید به حکم عقل بر دیگران مقدم باشد. هم چنان که شمس الدین ذهبی، تاریخ نگار و رجالی معروف اهل سنت به آن اعتراف کرده است، ولی امت چنین نکرد و از آن فیض بزرگ محروم شد.



برچسب‌ها:


تاریخ : [ جمعه 1394/10/11 ] [ ] | نویسنده : [ رسول گلی زاده ]


برای پی بردن به مقام و شایستگی حضرت در امور سیاسی، کافی است به اعتراف صاحب نظر برجسته در حدیث و رجال و تاریخ نگار معروف اهل سنت؛ یعنی شمس الدین محمد ذهبی توجه کنیم. وی درباره امام سجاد علیه السلاممی گوید: جلالت شگفت انگیزی داشت و به خدا سوگند چنین جلالتی سزاوار او بود. همچنین به جهت برتری نسب و بزرگی مقام والایش و علم و عبادت گرایی اش و برخورداری از عقل کامل، امامت و خلافت مسلمانان سزاوار او بود.1



برچسب‌ها:


تاریخ : [ جمعه 1394/10/11 ] [ ] | نویسنده : [ رسول گلی زاده ]


یکی از افرادی که نزد عالمان علم حدیث و فقه اهل سنت جایگاه ویژه ای دارد، محمد بن مسلم مشهور به ابن شهاب زهری است.1 وی با آنکه شماری از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله همچون جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن عمر، ابوهریره و انس بن مالک و... را دیده است و از آنان حدیث نقل کرده و از پنج نفر2 از هفت فقیه معروف مدینه نیز دانش آموخته است، از عظمت امام سجاد علیه السلامچنین یاد می کند: کَان اَکْثَرُ مُجالَسَتِی مَعَ عَلِّیِ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ ما رَأَیْتُ اَحَدا کانَ أَفْقَهَ مِنْه.3 بیشترین هم نشینی من با علی بن حسین بود، ولی هیچ کس را فقیه تر از وی ندیدم. از همین رو، محدثان اهل سنت بهترین حدیث ابن شهاب زهری را روایتی دانسته اند که وی از علی بن الحسین علیه السلام نقل کرده باشد. آنان اعتراف دارند که: صحیح ترین احادیث (به لحاظ سند) که زهری نقل کرده، حدیثی است که از علی بن حسین، از پدرش از علی علیه السلام نقل کرده باشد.4 محمد بن ادریس شافعی، پیشوای یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز درباره امام سجاد علیه السلام می گوید:


برچسب‌ها:


تاریخ : [ جمعه 1394/10/11 ] [ ] | نویسنده : [ رسول گلی زاده ]


علی بن الحسین علیه السلام همچون پدر و اجداد بزرگوارش، شخصیتی والا داشت و همچون آنان انسانی کامل بود.در زمان حضرت، کسی از مقام والای حضرت برخوردار نبود؛ اگر دیگران با ورع بودند، وی اورع بود و اگر دیگران فقیه بودند، او افقه آنان بود. اگر دیگران اهل عبادت بودند، وی زینت عابدان بود و اگر دیگران اهل سجده طولانی در برابر عظمت حق بودند، او سجاد بود. اگر دیگران با فضل بودند، وی افضل بود و اگر دیگران مؤمن بودند، او سرور آنان بود.
شگفت آنکه وی با همه این خصلت های نیک فردی، همچون زهد و ورع و عبادت که انسان را بیشتر به گوشه گیری و انزواطلبی فرا می خواند، در متن اجتماع حاضر بود و از مسائل اجتماعی و سیاسی غافل نبود تا جایی که شماری وی را بهترین فرد برای حاکمیت سیاسی جامعه اسلامی می دانستند. در اینجا آوردن بخشی از سخنان عالمان برجسته اهل سنت، گویای این حقیقت خواهد بود.    


برچسب‌ها:


تاریخ : [ جمعه 1394/10/11 ] [ ] | نویسنده : [ رسول گلی زاده ]


یکی از بحث های مهمی که همواره در تاریخ اسلام نزد فرقه های اسلامی مورد بحث و نظر بوده است، مسئله امامت امت و جانشینی پیامبر بوده است، به گونه ای که در این باره نوشته اند: «بزرگ ترین اختلاف در میان امت، اختلاف در امر امامت است؛ زیرا در اسلام بنا بر قاعده دینی، بر چیزی همچون امر امامت شمشیر کشیده نشد و برای آن در طول زمان شمشیر زده نشد و نخستین اختلافی است که در صدر اسلام میان مهاجر و انصار رخ داد که انصار گفتند: «منا امیر و منکم امیر...».1 بر همین اساس، مردم در امر خلافت، دو گروه شدند. شیعیان معتقدند امامت و خلافت منصبی الهی است. ازاین رو، بر پیامبر واجب است که امام پس از خود را از سوی خداوند نصب کند. بقیه مسلمانان، امامت و خلافت را امری واگذار شده به مردم خواندند و راه انتخاب خلیفه را به وسیله انتخاب اهل حل و عقد و خبرگان مردم دانستند (هرچند تعداد انتخاب کنندگان سه نفر باشد). آنان راه دیگر را تعیین جانشین به وسیله خلیفه پیشین دانستند و برخی نیز گفتند حتی کسی که با زور شمشیر و سرنیزه بر مردم حاکم شود، بر دیگران واجب است وی را به عنوان امام بپذیرند؛ چه آن امام، نیکوکار باشد یا فاجر و بدکار.2 شیعیان امامیه افزون بر روایت های خود در کتاب های حدیثی شان، برای اثبات عقیده خود به روایت هایی که از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله از طریق اهل سنت نقل شده است، تمسک می کنند که برخی به عموم و برخی به خصوص بر خلافت و امامت اهل بیت علیهم السلام دلالت دارد. از جمله این روایت ها، حدیث معروف «اثنا عشر خلیفه» است. در این روایت مشهور آمده است که جابر بن سمره می گوید:


برچسب‌ها:


تاریخ : [ جمعه 1394/10/11 ] [ ] | نویسنده : [ رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای پایگاه قبله اهل سجود محفوظ است.

X