حضرت سجاد علیه السلام از خداوند می خواهد که فرزندانش و فرزندان تمام مسلمانان ، مطیع پدر و مادر باشند و سزاوار «عاق والدین» نباشند:
مُطِیعِین َ غَیرَ عاصِینَ وَ لا عاقِّینَ و لامُخالِفِینَ وَ لاخاطِئِینَ .1
و (در انجام دستور، مرا ) فرمان بر قرار ده ، نه گناهکار و نه بدکننده و مخالفت کننده و خطاکار.
امام در دعا برای پدر و مادر از خداوند می خواهد که مبادا عاق والدین شود :
... وَ لا تَجْعَلْنِی فِی أهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآباءِ وَ الْأُمَّهاتِ یوْمَ تُجْزی کُل ُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَ هُمْ لایظْلَمُونَ .2
... و مرا روزی که هر نفسی به آنچه کرده است، جزا داده می شود، درحالی که به آنها ستم نمی شود، در جرگه کسانی قرار مده که با پدران و مادران بدرفتاری کرده و آنها را آزرده اند.
عاق والدین چیست و حد و مرز آن کجاست ؟ عقوق، از نظر لغوی به معنای شکافتن و بریدن است و عقوق والدین به معنای نافرمانی از پدر و مادر، بی احترامی به آنان، کوچک شمردن و قطع ارتباط با آنها و هر کاری است که موجب آزار آنان شود.
عاق والدین کسی است که با برخوردهای ناشایست زمینه نگرانی و نارضایتی آنان را فراهم سازد.3 در روایات ، درباره عاق والدین حدیث هایی آمده است که مرز، مصداق و نتیجه آن را بیان می کند.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
أَدْنَی الْعُقُوقِ «أُفٍّ » وَ لَوْ عَلِمَ اللهُ (عَزَّوَجَل َّ) شَیئاً اَهْوَنَ مِنْهُ لَنَهی عَنْهُ . 4
پایین ترین مرتبه عقوق «اف » است و اگر خداوند در علمش چیزی پایین تر و پست تر از این بود، از آن نهی می کرد.
ایشان در مورد مصداق های عقوق می فرماید:
مِنَ الْعُقُوقِ أَنْ ینْظُرَ الرَّجُلُ إِلی وَالِدَیهِ فَیحِدَّ النَّظَرَ إِلَیهِما. 5
از موارد عقوق و نافرمانی والدین ، آن است که انسان به آنان خیره نگاه کند.
معیار کلی در تحقق عقوق والدین آن است که پدر و مادر آزار بینند و این ممکن است به شیوه های مختلف صورت بگیرد. البته همان گونه که پیش از این گفتیم، در انجام واجبات و ترک محرمات، دستور خداوند مقدّم بر دستور والدین است و این موارد استثنا شده اند.
عاق والدین پی آمدهای دنیوی و اخروی فراوانی دارد که به یک نمونه بسنده می کنیم. امام هادی علیه السلام می فرماید: «اَلْعُقُوقُ یعَقِّبُ الْقِلَّةَ وَ یؤَدِّی اِلَی الذِّلَّةِ ؛ نافرمانی والدین ، تنگ دستی در پی دارد و به ذلت می کشاند».6
بجاست دلیل حرام بودن نافرمانی پدر و مادر را با استفاده از حدیثی از امام رضا علیه السلام بیان و روشن کنیم که این گناه چه آثار ویرانگری بر فرد، خانواده و اجتماع می گذارد:
خداوند عقوق والدین را حرام فرمود؛ زیرا فرزندان را از احترام به فرمان خدا و احترام به پدر و مادر بازمی دارد؛ کفران نعمت انجام می گیرد؛ (پدر و مادر از نعمت های بزرگ الهی اند.) سپاس گزاری از میان می رود؛ موجب کمی و نابودی نسل بشر می شود؛ احترام و حق بینی نسبت به ایشان کاستی می یابد؛ قطع رحم می شود (و خانواده ها از هم می پاشند)؛ پدر و مادرها از فرزنددار شدن دل سرد می شوند و بی میلی آنان نسبت به تربیت فرزند را در پی دارد.7
برچسبها:
فرزند باید از دستورهای پدر و مادر پیروی کند، تا آنجا که اگر فرزند را از انجام عمل مستحبی بازدارند و این عمل مستحب موجب آزار یکی از آن دو شود، حرام است. به فتوایی از مقام معظم رهبری توجه کنید:
س: اگر والدین در اعمال مستحبی مثل رفتن به جمکران و... مانع انسان شوند یا به طور کلی در مسئله ای مخالفت کنند و یا به کاری اصرار داشته باشند، اطاعت از آنها واجب است؟
ج: اطاعت از والدین واجب نیست، لکن اذیت کردن آنان حرام است مگر در انجام واجبات و ترک محرمات.1
توضیح: ممکن است یکی از والدین از فرزند بخواهد به جای آب، شربت بخورد، ولی فرزند می داند که با نافرمانی در این مورد، او اذیت نمی شود. اگرچه عمل به توصیه پدر یا مادر مطلوب است، با این سرپیچی، کار حرامی را مرتکب نشده است، ولی اگر احتمال اذیت شدن والدین را بدهد، باید اطاعت کند. پس باید توجه داشت که اگر خواسته ما نیز موجب نارضایتی پدر و مادر باشد، شایسته است خواسته آنان را مقدّم بداریم ، چنان که امام زین العابدین علیه السلام می فرماید:
... حَتّی أوثِرَ عَلی هَوای هَواهُما وَ أَقَدِّمَ عَلی رِضای رِضاهُما.2
... (بارخدایا توفیقم ده) تا خواسته آنها را بر آرزوی خود برگزینم و خشنودی ایشان را بر خشنودی خویش مقدّم دارم.
در این دستور، فقط یک مورد، استثنا شده و آن زمانی است که حرف پدر و مادر با سخن خداوند مخالفت داشته باشد و انجام امر والدین به ترک عمل واجب یا ارتکاب حرام منجر شود. در این مورد، فرزندان باید با احترام به والدین از دستور الهی سرپیچی نکنند، چنان که امام رضا علیه السلام می فرماید:
بِرُّ الْوالِدَینِ واجِبٌ وَ اِنْ کانا مُشْرِکَینِ ، وَ لا طاعَةَ لَهُما فِی مَعْصِیةِ الْخالِقِ .3
نیکی به پدر و مادر واجب است اگرچه مشرک باشند، ولی در معصیت خالق ، از آنان نباید اطاعت کرد.
امام سجاد علیه السلام لزوم پای بندی به دو خصلت نیکی به پدر و مادر و اطاعت از آنها را این گونه بیان می کند:
أَللَّهُم َّ اجْعَلْنِی أَهابُهُما هَیبَةَ السُّلْطانِ الْعَسُوفِ وَ أَبَرُّهُما بِرَّ الْأُمِ ّ الرَّئُوفِ .4
بار خدایا! چنانم کن که هیبت و شکوه پدر و مادرم، همچون شکوه پادشاهان مستبد و خودکامه در دلم جای گیرد و حال آنکه با آنان چون مادری مهربان باشم.
در این فراز، امام به دو کار به ظاهر ضد هم اشاره کرده است تا ضمن آنکه هیبت آنان مانند یک پادشاه در نظرم باشد، مانند فردی بسیار مهربان با والدینم رفتار کنم. این مطلب بسیار زیبا بیان شده و نشان دهنده نهایت اهمیت دو طرف است ؛ یعنی توجه به هیبت و احترام به پدر و مادر و نوعی فاصله گرفتن از ایشان و درعین حال، با آنان بسیار مهربان بودن و به آنها نزدیک شدن.
در فرازی دیگر، شوق فراوان در نیکی به والدین و اطاعت از آنان را با جمله هایی بسیار زیبا و آکنده از محبت بیان می کند:
وَ اجْعَلْ طاعَتِی لِوالِدَی وَ بِرِّی بِهِما أَقَرَّ لِعَینِی مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنانِ وَ أثْلَجَ لِصَدْرِی مِنْ شَرْبَةِ الظَّمْانِ. 5
بار خدایا! فرمان برداری از پدر و مادر و نیکی و مهربانی مرا در حق ایشان برای من شادی بخش تر از به خواب رفتن بی خوابی کشیدگان و آب سرد نوشیدن جگرسوختگان گردان... .
امام سجاد علیه السلام با این تشبیه ، اهمیت و لزوم اطاعت و نیکی به والدین را بیان می کند که این خدمت باید از نوشیدن آب برای انسان تشنه و خواب به چشمان انسان خسته لذت بخش تر باشد.
نکته ای که باید دقت کرد، این است که اگر به پدر و مادر خود نیکی کردیم، نباید آن را دستاویز منت نهادن و مغرور شدن قرار دهیم.
امام سجاد علیه السلام می فرماید:
... وَ أسْتَکْثِرُ بِرَّهُما بِی وَ إِنْ قَل َّ وَ أسْتَقِل ُّ بِرِّی بِهِما وَ إِنْ کَثُرَ.6
... و نیکویی شان را درباره خود، هرچند اندک باشد، بسیار شمارم و نیکویی خود را درباره آنها هرچند بسیار باشد، کم بدانم.
برچسبها:
آیا از صفات فرزندان معصوم پیامبر صلی الله علیه و آله که حجت های خدا بر ما هستند اطلاع داریم؟
آنان در علم جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله هستند. یعنی ممکن نیست سوالی عاقلانه از آنها بپرسیم و پاسخ آن را ندانند.
برچسبها:
اوپیشوای مؤمنان، پدر امامان معصوم و تنها باقی مانده از فدائیان نیکوکار _عاشورا و کربلا_ و یکی از مشهورترین گریه کنندگان تاریخ _بر آن غم بزرگ_ است. پینه های پیشانی اش زبانزد بود و سنگ بیابان بر حقیقت او گواهی می داد. او را بیدارِ شب ها، روزه دار روزها، علاقه مند به آخرت و روی گردان از دنیا می گفتند. از بسیاری شب زنده داری، رنگ چهره اش زرد و در اثر سجده بسیار، بینی و پیشانی مبارکش چاک چاک شده بود. زائر کعبه بود و خوش برخورد، هم نشین قرآن، نیکوکار اهل بیت، همراه خضر و فرشتگان، از بسیاری حیاء، چشم فروهشته و مشتاق همیشه راز و نیاز با خدای متعال بود.
برچسبها:
عبادت امام سجاد(علیه السلام)اززبان امام صادق(علیه السلام)
1- روزى امام صادق (علیه السلام) از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ذکرى به میان آورد و او را تعریف کرد و فرمود: به خدا قسم على بن ابیطالب لقمه حرامى در دنیا نخورد تا از دنیا رفت. و هیچ وقت دو کار براى او پیش نیامد که خدا از آنها راضى بود مگر آن که سختترین آن دو را انتخاب نمود.
و هیچ گرفتارى براى رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پیش نیامد مگر آنکه براى رفع آن، على بن ابیطالب را خواست زیرا که به او اعتماد داشت .
و هیچ کس از این امت طاقت عمل رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیاورد مگر على بن ابیطالب (علیه السلام)، و آنگاه که کارى انجام مىداد خود را میان بهشت و جهنم مىدید، ثواب خدا را امید داشت و از عقابش مىترسید.
هزار بنده آزاد کرد که در آزادى آنها رضاى خدا را مىخواست و همه آنها را با زحمت دست و عرق پیشانى خریده بود.
او به خانواده خویش روغن زیتون، سرکه و خرمان مى داد (و خود نان جو مىخورد).
لباسش جز از کرباس نبود و اگر آستینش بلند بود، قیچى مىخواست و اضافه آن را مىبرید، از فرزندان و خانوادهاش در لباس و فقه على بن الحسین از همه به او شبیهتر بود.
روزى ابو جعفر امام باقر (علیه السلام)، پسرش وارد محضر او شد، دید از عبادت به حالى رسیده که کسى به حال او نرسیده است، رنگش از کثرت بیدارى زرد شده، چشمانش از کثرت گریه جراحت سفیدى درآورده، پیشانیش از کثرت سجده مجروح گشته، بینیش از کثرت سجده پینه بسته و ساقها و پاهایش از کثرت ایستادن در نماز ورم کرده بود.
ابوجعفر (علیه السلام) فرمود: از دیدن حالش خوددارى نتوانسته و به گریه افتادم ، دیدم او به فکر فرو رفته است، بعد از کمى به من متوجه شد و فرمود: پسر عزیزم بعضى از آن جزوهها را که عبادت جدّت على بن ابیطالب در آنها نوشته شده بود به من بده آنها را به محضرش آوردم مقدار کمى خواند، بعد به حالت ناراحتى به زمین گذاشت و فرمود: «من یَقْوى على عبادة علىّ (علیه السلام)» کى مىتواند مانند على بن ابیطالب عبادت و تهجد داشته باشد .
برچسبها:
در بررسی اساسی ترین مظاهر زندگی امام سجاد (ع) به مواردی چون:ترک دنیا، کثرت عبادت، زهد نسبت به مال دنیا و خوشی های آن خواهیم رسید. ما از این مظاهر به «تعبد» و روی گردانی ازدنیا، تعبیر میکنیم. «تعبد» در حیات پربرکت امام (ع) به گونه ای است که محتاج دلیل و نص تاریخی نیست. همین کافی است که بدانیم آن حضرت را «زین العابدین» و «سجاد» لقب دادند. در نظر علمای غیر شیعی،امام سجاد (ع) عابدترین و زاهدترین فرد خود زمانه است که مانندخورشیدی بر تارک انسانیت میدرخشد و تاریخ او را در اعلا مرتبهمیستاید. برای معرفی عبادت امام (ع) به صورت زنده و شناساندن کیفیت ومقدار آن و بررسی حالاتی مانند ترس از خدا، زهد و موعظه که ازلوازم عبادت امام بشمار میآید، برخی از روایات را که متضمناین معنایند، یادآور میشویم: 1) از یکی از کنیزان امام (ع)،در باره عبادت آن جناب، سؤال کردند، او گفت: «آیا مختصر بگویم یا تفصیل بدهم» گفتند: «مختصر بگو» گفت: «هرگاه برای ایشان غذا می بردم یا میرفت مکه رختخوابشان را پهن کنم، در حال نماز و عبادت میدیدمشان.هر روز و شب هزار رکعت نماز میخواند.پیشانی حضرت از زیادی سجده پینه بسته بود و مانند پوست زانویشتر شده بود.» 2) امام باقر -علیه السلام- عبادت پدر بزرگوارشان را چنینتوصیف میکند: «پدرم شبها آن قدر نماز میخواند که هنگام رفتنبه رختخواب، از ناتوانی بر روی زمین خود را میکشاند.» روایاتی هم کیفیت عبادت امام -علیه السلام- را شرح دادهاند:گفتهاند: امام (ع) در حال نماز، مانند چوب خشکی بیحرکتمیایستاد، مگر اینکه باد لباسهای ایشان را به حرکت درمیآورد. چون به نماز قامت میبست، رنگ چهرهاش متغیر میشد و در حالسجده، آن قدر میماند که عرق از سر و روی مبارکش جاری میشد.هنگام وضو گرفتن، از خوف خدا، رنگش میپرید و این چنین خود رابرای دیدار پروردگار آماده میساخت. بعضی از دوستداران امام، با دیدن آن همه عبادت و سختگیری حضرتدر تضرع و مناجات، خوف بر آنان را برمیداشت و از امام تقاضامیکردند که از عبادت خود کم کند و اندکی مراعات حال خود رابنماید. دخترش فاطمه، روزی به صحابی جلیل القدر، جابر بنعبد الله انصاری، گفت که هر طور شده امام (ع) را قانع سازد ازعبادتش بکاهد، تا خدای ناکرده صدمهای به ایشان نرسد و بهمریضی گرفتار نیاید. زیرا او تنها فرزند به جا مانده حسین (ع)و تنها حجتخدا، بر روی زمین است. کیفیت عبادت امام، اختیار از کف حاضران میربود و دل آنها رامیسوزاند. آنها میگریستند و میترسیدند که ضعف و ناتوانی، کهبیسابقه نبود، کار دست امام بدهد. میگوید، روزی امام باقر (ع)نزد پدر رفت و او را در نماز، به حالتی عجیب مشاهده کرد.حالتی که کسی را یارای رسیدن به مرتبه آن نبود. رخسار امام (ع)از شدت شبزندهداری زرد شده بود و چشمانش از گریه بسیار سرخ.در اثر سجدههای طولانی، پیشانی مبارکش پینه بسته بود
برچسبها:
گفتار زیر درباره یکى از چکادهاى سر به فلک کشیده جهان هستى، امام سجاد علیهالسلام است. اایشان در برابر شدیدترین تندباد حادثهها، استوار بر جاى ایستادند و تازیانه خونبارترین پیشامدها، چون عاشورا و گردباد تلخترین روزگاران، مانند دوران اسارت، آسیبى به شکوه شان نرساند. قرنهاست که چشمانداز زیباى بلنداى ایشان، همچنان، چشمها را مىنوازد و به قلبها استوارى و به دلها جرئت مىبخشد.
زین العابدین علیهالسلام ، قهرمان معنویت است، به گونهاى که وقتى انسان به او مىنگرد، به حقیقت اسلام، نگاه مىکند. نمازهایش، پرواز روح به سوى خدا بود و با همه وجود در پیشگاه پروردگارش آماده مىشد. آن حضرت، پیک محبت بود؛ هر جا غریب و تهىدست و بینوایى را مىدید که دیگران به او توجه ندارد، به او محبت مىکرد و به خانه خودش مىآورد. روزى گروهى از جُذامىها را دید که همه آنها را از خود مىراندند. آن حضرت آنها را به خانه فرا خواند و از ایشان پرستارى کرد. خانه امام زینالعابدین علیهالسلام ، پناهگاه مسکینان، یتیمان و بیچارگان بود. «وقتى شورشیان، بنىامیه را از مدینه بیرون کردند، مروان که خود از دشمنان امام بود، از امام خواهش کرد که همسر و خانواده او در خانه و پناه آن حضرت باشند و امام نیز با بزرگوارى پذیرفت. بدینگونه، در روزهایى که مدینه دستخوش قتل و غارت بود، خانه امام، پناهگاه پناهندگان بود و خانوادههاى فراوانى به آستان آن حضرت پناه آوردند و امام نیز تا پایان درگیرىهاى خونین از آنان پذیرایى کرد».
ز رنج آرد به راحت، مردمان را
نشاند فتنه دور زمان را
همه راحت بُوَد بر خلق، بىرنج
وجودش خلق را شادى است چون گنج
برچسبها:
امام با تدبیر و دوراندیشی و کناره گیری مصلحتی از اوضاع سیاسی، توانست موقعیت ویژه اهل بیت علیهم السلام را پس از سال ها احیا کند و با اخلاق و رفتار کریمانه و بخشش های فراوان، دل های مردم را به سوی اسلام اصیل بکشاند. امام تا بدان حد نزد مردم محبوبیت یافت که مردم آن عصر همانند اصحاب پیامبر که دستان آن حضرت را می بوسیدند،1 دست علی بن الحسین علیه السلام را برای تبرک می بوسیدند. مصعب بن زبیر، مخالف سرسخت اهل بیت می گوید:
به چشم خود دیدم که مردی بر علی بن الحسین علیه السلام در مسجد وارد شد و دست وی را می بوسید و بر چشمان خود می مالید.2
آن حضرت چنان هیبت و عظمتی نزد مردم یافت که حاکمان وقت نسبت به ایشان حسادت ورزیدند. در این زمینه می توان به ماجرای مشهور فرزدق و هشام بن عبدالملک اشاره کرد. نوشته اند که هشام پسر عبدالملک در زمان حکومت پدرش به حج رفت. او در حالی که شماری از امیران، وی را همراهی می کردند، وارد کعبه شد و خواست حجرالاسود را استلام کند، ولی به علت انبوهی جمعیت نتوانست. ازاین رو، منبری برایش آوردند تا وی بر آن بنشیند و بر گرد کعبه طواف کند. هنگام طواف، علی بن الحسین علیه السلامکه ردایی بر تن داشت، وارد شد، در حالی که خوش بو و خوش چهره ترین مردم بود و میان دو چشمان او بر پیشانی علامت سجده ها نمایان بود. او بر گرد کعبه به طواف پرداخت. همین که به نزدیک حجرالاسود رسید، مردم کناره گرفتند تا وی بتواند به راحتی حجرالاسود را استلام کند. وقتی هشام این ماجرا را دید، به خشم آمد، ولی چیزی نگفت. مردی شامی از هشام پرسید: این شخص چه کسی است که مردم چنین از هیبتش به وی احترام می گذارند و این گونه راه حجرالاسود را بر وی می گشایند؟ هشام بن عبدالملک گفت: او را نمی شناسم. فرزدق (شاعر) گفت: اما من او را می شناسم. شامی پرسید: ای ابوفراس او کیست؟ فرزدق شعری سرود که بخشی از آن چنین است:
برچسبها:
برچسبها:
امام سجاد(ع) مظهر کامل و تمام مکارم اخلاقی است. آن حضرت(ع) همان گونه که در عبادت و بندگی خداوند اهتمامی بسیار داشت به گونه ای که در میان معصومان(ع) به فضیلت زین العابدین و سجاد شناخته شده، همچنین در سیره اجتماعی اش چنان بود که به بزرگواری اخلاقی معروف شده است.
امام زین العابدین، چنان که خود تجسم اخلاق و مکارم آن بود، زبان گویای مکارم اخلاقی نیز بود و آنچه خود در کمالش دارا بود، دیگران را بدان به قول و عمل دعوت می کرد.
نویسنده در این مطلب، گوشه ای از مکارم اخلاقی آن حضرت را در سنت و سیره اش توصیف کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
اخلاق، نماد عقل و دین
برای هر چیزی نشانه ای است. شناخت ماهیت و حقیقت بسیاری از امور، سخت و دشوار است. این دشواری از چند جهت است؛ از جمله این که انسان احاطه علمی به تمام چیزها ندارد و تنها اندک دانش و ابزار شناختی در اختیار دارد. هر چند که انسان می تواند با بهره گیری درست از همین ابزار شناختی و عمل براساس محتوا و مفاد آن، دریچه ای دیگر به سوی حقیقت بگشاید و در نهایت به علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین برسد و ملکوت و حقیقت چیزها را بشناسد و فهم نماید.
امام زین العابدین در یک روایت به این نکته توجه می دهد که انسان باید براساس آنچه شناخت و علم دارد عمل کند؛ چرا که اگر براساس مبانی، بینش ها و شناخت های خویش عمل نکند، اندک اندک قلب، نابینا می شود و قوت ادراکی و فهم خود را از دست می دهد. اما زین العابدین(ع) هنگامی که با پرسشهایی از طرف شخصی رو به رو شد، به آنها پاسخ می دهد؛ ولی شخص می رود و برمی گردد تا پرسشهای تازه ای را مطرح سازد. امام به شخص می فرماید: در انجیل آمده است که تا زمانی که به علمی عمل نکردید، علم دیگری را نخواهید، چرا که اگر به علمی عمل نشود، جز کفر نمی افزاید و جز از خدا دورتر نمی گرداند. (اصول کافی، ج 1، ص کتاب فضل العلم، باب استعمال العلم، حدیث4)
برچسبها:
امام سجّاد(ع) در عین آن که زینت عبادت کنندگان، بزرگمرد عبادت، عرفان و سجده بود، مجاهد بزرگ فیسبیلاللّه بود، او در عین آن که کانون علم و اندیشه و معرفت بود، تواضع ویژهای داشت، و در عین آن که شکوه و جلال و ابّهت خاصی داشت، دارای حلم و بردباری و سعه صدر مخصوصی بود، و در یک کلمه کانون همه کمالات انسانی و ارزشهای والای معنوی، و زیبنده این شعر معروف بود که:
آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری
رخ زیبا ید بیضا دم عیسی داری
در این گفتار برآنیم تا به چند نمونه از رفتار آن حضرت زندگی اشاره کنیم، به این امید که درسهای سودمند زندگی سالم و سازنده را از شیوه زندگی درخشان آن بزرگمرد فضایل بیاموزیم:
زینت پرستش کنندگان الهی
آن حضرت با عنوان زینالعابدین و سجّاد خوانده میشود، چرا که او قبل از هر چیز بنده خالص و صالح خدا بود، و سجدههای طولانی او، هر بیننده را به سوی خدا و پرستش خدا جذب میکرد.
خداوند در حدیث لوح ـ که آن نامهای از سوی خدا به پیامبر اکرم(ص) است ـ او را چنین معرّفی کرده است: «سَیِّدُ الْعابِدِینَ وَ زَیْنُ اَوْلِیائیَ الْماضِینَ1؛ او آقای عبادت کنندگان و زینت اولیای پیشین من است.»
یوسف بن اسباط میگوید، پدرم گفت: نیمههای شب به مسجد رفتم، جوانی را که به سجده افتاده بود دیدم که چنین با خدا راز و نیاز میکرد: «سَجَدَ وَجْهِی مُتَعَفَّراً فِیالتُّرابِ لِخالِقی وَ حَقٌّ لَهُ؛ صورتم خاک آلود، برای آفریدگارم سجده کرد، که خداوند سزاوار سجده است.»
برچسبها: