امروز:
مقام معظم رهبری :
رايانه‌ها و ارتباطات اينترنتى و فضاى مجازى و سايبرى فرصت فوق‌العاده‌اى است؛ مبادا اين فرصت ضايع شود

جوان مردی از جمله خصلت های برجسته ای است که خداوند در قرآن، پیامبر خود را به آراستگی خود به آن فرا خوانده است: اِدْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ. (مؤمنون: 96) بدی را به بهترین راه و روش دفع کن. ما به آنچه توصیف می کنند، آگاه تریم. پیامبر و اهل بیت او نیز الگوی جوان مردان بوده اند و رسم جوان مردی آنان در تاریخ ثبت است. داستان جوان مردی علی علیه السلام در جنگ های مختلف به ویژه در جنگ خندق در مقابل عمروبن عبدود زبانزد خاص و عام است تا جایی که جبرئیل در شأن و منزلت علی علیه السلام از سوی خداوند فرمود: «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار».1 رسم جوان مردی یادگار آن حضرت است. وقتی فرزندش، امام حسن علیه السلام از ایشان درباره فتوت پرسید، در پاسخ فرمود: هِیَ الْعَفوُ عِندَ الْقُدْرَةِ وَ التَّواضُعُ عِندَ الدَّوْلَةِ وَ السَّخاءُ عِندَ الْقِلَّةِ وَ الْعَطِیَّةُ بِغَیْرِ مِنَّةٍ.2 فتوت عبارت است از: عفو و گذشت با وجود قدرت بر انتقام، فروتنی به هنگام مقام، سخا به وقت تنگ دستی و بخشش، بی منت مال. چنین خصال نیکویی زیبنده انسان های بزرگ و صاحب کرامت است و علی بن الحسین علیه السلام نیز یکی از این بزرگان است. گذشت و فروتنی و بخشش بی منت امام، گویای صدق این مدعاست. نوشته اند: هشام بن اسماعیل، هنگامی که از سوی عبدالملک بن مروان، حاکم شهر مدینه بود، همواره به علی بن الحسین علیه السلامو خاندانش آزار می رساند. افزون بر آن، بالای منبر می رفت و به علی بن ابی طالب علیه السلامدشنام می داد.3 پس از آنکه ولید بن عبدالملک به جای پدرش نشست، هشام را برکنار کرد و دستور داد تا برای رسیدگی به جرایم وی به پا نگه داشته شود. خود هشام بن اسماعیل می گوید: با خود گفتم به خدا سوگند کسی بیش از علی بن الحسین علیه السلاماز من شکایت نخواهد کرد و چون مرد صالح و درست کاری است، گفته هایش پذیرفته می شود.4 برخلاف انتظار، امام چنین نکرد. حال به رفتار جوان مردانه آن حضرت از زبان فرزندش، عبدالله بن علی علیه السلاماشاره می کنیم: «وقتی هشام برکنار شد، پدرم ما را برحذر داشت از اینکه کلام زشتی که خوشایند نیست، به هشام بگوییم. بدین جهت، همه ما را جمع کرد و فرمود: این مرد از کار برکنار شده و برای پاسخ گویی به عملکردش نسبت به مردم نگه داشته شده است. کسی از شما حق ندارد متعرض وی گردد. من گفتم: پدر جان! برای چه و حال آنکه به خدا سوگند، رفتار او با ما خیلی زشت و ناپسند بود و ما منتظر چنین روزی بودیم (تا از وی انتقام بگیریم). پدرم فرمود: پسرم او را به خدا واگذار (تا هر آنچه صلاح می داند با وی کند). از همین رو، هیچ یک از فرزندان علی بن الحسین علیه السلام حتی با یک حرف متعرض وی نگردید».5 نه تنها امام سجاد علیه السلام از تعرض به وی و شکایت از او مانع شد، بلکه بنا به گفته معمر، روزی علی بن الحسین علیه السلام نزد هشام رفت و به او گفت: به وسیله ما برای هر کسی که خواستی، کمک بخواه (تا از وی برایت رضایت بخواهیم). ـ با اینکه وی در زمان حکومت خود رفتارهای ناشایستی با خاندان پیامبر داشت ـ هشام (در مقابل این رفتار شرمسار شد و) گفت: «اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ؛ خداوند بهتر می داند که رسالتش را در کدام خاندان قرار دهد».6 (انعام: 124) در ماجرای قیام مردم مدینه که به واقعه «حرّه» و «اقم» معروف است، جوان مردی امام مشاهده می شود. بنا بر نوشته های تاریخی، پس از شهادت امام حسین علیه السلامبه دست بنی امیه و بازگشت خاندان پیامبر به شهر مدینه و افشای جنایت های هولناک سپاهیان شام علیه فرزند و خاندان پیامبر، مردم برآشفتند و بنای ناسازگاری گذاشتند. یزید برای تبرئه خود از قتل امام حسین علیه السلامبه حیله هایی متوسل شد و در گام نخست، حاکم پیشین مدینه، یعنی ولید بن عتبه را از حکومت برکنار و عثمان بن محمد بن ابوسفیان را جانشین وی کرد. حاکم جدید بنای خوش رفتاری را با مردم گذاشت و برای نشان دادن حسن نیت خود، برخی از بزرگان مدینه، همچون: عبدالله بن حنظله، غسیل الملائکة، منذر بن زبیر و عبدالله بن ابوعمرو بن خوض را نزد یزید به شام فرستاد تا مورد تکریم یزید قرار گیرند. سپس با هدایایی که می گیرند، به مدینه بازگردند و مردم را آرام کنند، ولی نتیجه این سفر برخلاف انتظار بنی امیه شد. آنان وقتی بازگشتند، به مردم خبر دادند: به خدا سوگند، ما (از نزد یزید) خارج نشدیم، مگر اینکه در هراس بودیم که مبادا (به خاطر گناهان او) از آسمان تیر عذاب بر ما ببارد؛ زیرا او مردی است که با زنان شوهردار و دختران و خواهرانش نکاح می کند و شراب می نوشد و نماز نیز نمی خواند.7 وقتی مردم سخن عبدالله و دیگران را شنیدند، یک پارچه قیام کردند و حاکم مدینه و تمامی بنی امیه را از شهر بیرون کردند. از جمله آنان مروان بود که با همه دشمنی ها که به خاندان پیامبر روا داشته بود، به علی بن الحسین علیه السلام پناهنده شد. وی همسر خود و دیگر اقوامش را در پناه آن حضرت قرار داد و خود به سوی شام گریخت. علی بن الحسین علیه السلام نیز با جوان مردی به همه آنان پناه داد. این در حالی بود که وقتی مروان نزد عبدالله بن عمر رفت و از وی درخواست پناهندگی کرد، عبدالله نپذیرفت.8




برچسب‌ها:


تاریخ : [ جمعه 1394/10/11 ] [ ] | نویسنده : [ رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای پایگاه قبله اهل سجود محفوظ است.

X