امام با تدبیر و دوراندیشی و کناره گیری مصلحتی از اوضاع سیاسی، توانست موقعیت ویژه اهل بیت علیهم السلام را پس از سال ها احیا کند و با اخلاق و رفتار کریمانه و بخشش های فراوان، دل های مردم را به سوی اسلام اصیل بکشاند. امام تا بدان حد نزد مردم محبوبیت یافت که مردم آن عصر همانند اصحاب پیامبر که دستان آن حضرت را می بوسیدند،1 دست علی بن الحسین علیه السلام را برای تبرک می بوسیدند. مصعب بن زبیر، مخالف سرسخت اهل بیت می گوید:
به چشم خود دیدم که مردی بر علی بن الحسین علیه السلام در مسجد وارد شد و دست وی را می بوسید و بر چشمان خود می مالید.2
آن حضرت چنان هیبت و عظمتی نزد مردم یافت که حاکمان وقت نسبت به ایشان حسادت ورزیدند. در این زمینه می توان به ماجرای مشهور فرزدق و هشام بن عبدالملک اشاره کرد. نوشته اند که هشام پسر عبدالملک در زمان حکومت پدرش به حج رفت. او در حالی که شماری از امیران، وی را همراهی می کردند، وارد کعبه شد و خواست حجرالاسود را استلام کند، ولی به علت انبوهی جمعیت نتوانست. ازاین رو، منبری برایش آوردند تا وی بر آن بنشیند و بر گرد کعبه طواف کند. هنگام طواف، علی بن الحسین علیه السلامکه ردایی بر تن داشت، وارد شد، در حالی که خوش بو و خوش چهره ترین مردم بود و میان دو چشمان او بر پیشانی علامت سجده ها نمایان بود. او بر گرد کعبه به طواف پرداخت. همین که به نزدیک حجرالاسود رسید، مردم کناره گرفتند تا وی بتواند به راحتی حجرالاسود را استلام کند. وقتی هشام این ماجرا را دید، به خشم آمد، ولی چیزی نگفت. مردی شامی از هشام پرسید: این شخص چه کسی است که مردم چنین از هیبتش به وی احترام می گذارند و این گونه راه حجرالاسود را بر وی می گشایند؟ هشام بن عبدالملک گفت: او را نمی شناسم. فرزدق (شاعر) گفت: اما من او را می شناسم. شامی پرسید: ای ابوفراس او کیست؟ فرزدق شعری سرود که بخشی از آن چنین است:
برچسبها:
برچسبها:
امام سجاد علیه السلام در صحیفه برای خانواده خود از خداوند خیر و نیکی می خواهد و به درگاه الهی برای آنان دعا می کند. همسران نیز باید این گونه عمل کنند و برای یکدیگر طلب خیر و نیکی بخواهند: «وَ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَی ّ... وَ لِاَهْلی وَ وُلْدِی ...؛ خدایا، من و والدین ... و همسر و فرزندانم را بیامرز.»1 یا «وَ بَارِِکْ لِی فِی أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ مَالِی ...؛ خدایا، خیر و برکت خود را برای من ، بر همسر و فرزندان و مالم عنایت کن ...».2
برچسبها:
امام سجاد(ع) مظهر کامل و تمام مکارم اخلاقی است. آن حضرت(ع) همان گونه که در عبادت و بندگی خداوند اهتمامی بسیار داشت به گونه ای که در میان معصومان(ع) به فضیلت زین العابدین و سجاد شناخته شده، همچنین در سیره اجتماعی اش چنان بود که به بزرگواری اخلاقی معروف شده است.
امام زین العابدین، چنان که خود تجسم اخلاق و مکارم آن بود، زبان گویای مکارم اخلاقی نیز بود و آنچه خود در کمالش دارا بود، دیگران را بدان به قول و عمل دعوت می کرد.
نویسنده در این مطلب، گوشه ای از مکارم اخلاقی آن حضرت را در سنت و سیره اش توصیف کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
اخلاق، نماد عقل و دین
برای هر چیزی نشانه ای است. شناخت ماهیت و حقیقت بسیاری از امور، سخت و دشوار است. این دشواری از چند جهت است؛ از جمله این که انسان احاطه علمی به تمام چیزها ندارد و تنها اندک دانش و ابزار شناختی در اختیار دارد. هر چند که انسان می تواند با بهره گیری درست از همین ابزار شناختی و عمل براساس محتوا و مفاد آن، دریچه ای دیگر به سوی حقیقت بگشاید و در نهایت به علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین برسد و ملکوت و حقیقت چیزها را بشناسد و فهم نماید.
امام زین العابدین در یک روایت به این نکته توجه می دهد که انسان باید براساس آنچه شناخت و علم دارد عمل کند؛ چرا که اگر براساس مبانی، بینش ها و شناخت های خویش عمل نکند، اندک اندک قلب، نابینا می شود و قوت ادراکی و فهم خود را از دست می دهد. اما زین العابدین(ع) هنگامی که با پرسشهایی از طرف شخصی رو به رو شد، به آنها پاسخ می دهد؛ ولی شخص می رود و برمی گردد تا پرسشهای تازه ای را مطرح سازد. امام به شخص می فرماید: در انجیل آمده است که تا زمانی که به علمی عمل نکردید، علم دیگری را نخواهید، چرا که اگر به علمی عمل نشود، جز کفر نمی افزاید و جز از خدا دورتر نمی گرداند. (اصول کافی، ج 1، ص کتاب فضل العلم، باب استعمال العلم، حدیث4)
برچسبها:
امام سجّاد(ع) در عین آن که زینت عبادت کنندگان، بزرگمرد عبادت، عرفان و سجده بود، مجاهد بزرگ فیسبیلاللّه بود، او در عین آن که کانون علم و اندیشه و معرفت بود، تواضع ویژهای داشت، و در عین آن که شکوه و جلال و ابّهت خاصی داشت، دارای حلم و بردباری و سعه صدر مخصوصی بود، و در یک کلمه کانون همه کمالات انسانی و ارزشهای والای معنوی، و زیبنده این شعر معروف بود که:
آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری
رخ زیبا ید بیضا دم عیسی داری
در این گفتار برآنیم تا به چند نمونه از رفتار آن حضرت زندگی اشاره کنیم، به این امید که درسهای سودمند زندگی سالم و سازنده را از شیوه زندگی درخشان آن بزرگمرد فضایل بیاموزیم:
زینت پرستش کنندگان الهی
آن حضرت با عنوان زینالعابدین و سجّاد خوانده میشود، چرا که او قبل از هر چیز بنده خالص و صالح خدا بود، و سجدههای طولانی او، هر بیننده را به سوی خدا و پرستش خدا جذب میکرد.
خداوند در حدیث لوح ـ که آن نامهای از سوی خدا به پیامبر اکرم(ص) است ـ او را چنین معرّفی کرده است: «سَیِّدُ الْعابِدِینَ وَ زَیْنُ اَوْلِیائیَ الْماضِینَ1؛ او آقای عبادت کنندگان و زینت اولیای پیشین من است.»
یوسف بن اسباط میگوید، پدرم گفت: نیمههای شب به مسجد رفتم، جوانی را که به سجده افتاده بود دیدم که چنین با خدا راز و نیاز میکرد: «سَجَدَ وَجْهِی مُتَعَفَّراً فِیالتُّرابِ لِخالِقی وَ حَقٌّ لَهُ؛ صورتم خاک آلود، برای آفریدگارم سجده کرد، که خداوند سزاوار سجده است.»
برچسبها: